loading...
rezatahan
rezatahan بازدید : 275 چهارشنبه 16 شهریور 1390 نظرات (0)


«ماه‌تون عسل» اين شايد نوستالژيك‌ترين واژه ماه رمضان چند سال اخير باشد؛ واژه‌اي كه سال‌هاست در پايان هر برنامه، «احسان عليخاني» مي‌گويد و همه‌مان با آن خاطرات قشنگي داريم؛ «ماه عسل»، برنامه‌اي از جنس مردم و به قول خود احسان مال خودِ خودِ مردم است تا قصه زندگي مردم را روايت كند؛ برنامه‌اي كه با مهمانان‌ موفق، صبور و گاهي مواقع نااميدش، هر سال قبل از افطار، گاه اشك‌مان را درمي‌آورد و گاه باعث‌ مي‌شود به حال خيلي‌ها غبطه بخوريم. با تمام احترامي كه براي همه قائليم، بايد بگوييم خيلي‌ از مجريان تلويزيون آرزو دارند برنامه‌شان به نوعي اقبال و مخاطبان «ماه عسل» را پيدا كند اما اين‌كه چرا به ندرت چنين اتفاقي در تلويزيون ايران مي‌افتد را در گفت‌وگوي اختصاصي ما با احسان عليخاني متوجه خواهيد شد و خواهيد فهميد رمز موفقيت مردي كه فقط سالي يك‌بار او را در قاب تلويزيون مي‌بينيم، چيست.



شايد آرزوي بسياري از تهيه‌كنندگان يا مجريان صداوسيما باشد كه برنامه‌اي داشته باشند كه به اندازه «ماه عسل» مخاطب داشته باشد اما اين‌كه چرا وقتي ماه رمضان مي‌شود، همه ياد «ماه عسل» مي‌افتيم را احسان عليخاني در گفت‌وگو با زندگي ايده‌آل رمزگشايي كرده است



دوست ندارم راجع به آن 2 سالي كه خودم برنامه را اجرا نكردم زياد حرف بزنم چون مربوط به گذشته مي‌شود و كار منطقي نيست؛ محسن افشاني كه مثل برادر خودم دوستش دارم، آقاي حسن جوهرچي هم سال گذشته آمدند و با نگاه خودشان برنامه را اجرا كردند، كاري ندارم خوب يا بدش را، چون مردم بايد در اين‌باره قضاوت كنند.



طرح اين برنامه را سال 86 من به تصويب رسانده بودم. كاري به دلايلش ندارم اما احساس مي‌كنم آن 2 سال اجرا از من دريغ شد! با اين‌كه خودم در پايان ماه رمضان 88 گفتم ديگر اين برنامه را اجرا نخواهم كرد اما اواسط رمضان 89 بود كه خيلي دلتنگ ماه عسل بودم؛ احساس مي‌كردم خدا يك فرصت بزرگ را از من گرفته، به همين دليل امسال خيلي بيشتر قدر «ماه عسل» را مي‌دانم چون احساس مي‌كنم خيلي برايم عزيز است.


ماه عسل و 90 را مقايسه نكنيم


به‌نظرم مقايسه «ماه عسل» و «نود» اصلا كار حرفه‌اي نيست، زيرا هر كدام در ژانر خودشان فعاليت مي‌كنند. شك نكنيد برنامه نود بهترين برنامه تخصصي فوتبال ايران است و عادل فردوسي‌پور گزارشگر محبوب خودم هم هست. براي خود خود مردم شايد يكي از دلايل موفقيت «ماه عسل» در سال‌هاي اخير‌ (اگر بخواهم از نگاه يك مخاطب نظرم را بگويم) اين است كه «ماه عسل» خيلي برنامه مردمي‌اي است، يعني خودِ خودِ مردم در برنامه هستند، يعني امكان دارد در برنامه امروز كسي مهمان ماه‌عسل باشد كه شايد مشابه‌اش در همسايگي شما زندگي كند، يعني مي‌تواني نمونه‌هاي شبيه مهمانان «ماه عسل» را بين اقوام‌ خود نيز ببيني، در واقع چيز عجيب و غريبي در «ماه عسل» اتفاق نمي‌افتد؛ بارها اتفاق افتاده مهمانان برنامه از يك روستاي دور افتاده به برنامه دعوت شده‌اند و نخستين‌بارشان است تهران را مي‌بينند! آنقدر كه براي آوردن‌شان به جام‌جم 2 نفر را مامورشان مي‌كنيم در فرودگاه يا ترمينال دنبال‌شان بروند. منظورم صميميت و سادگي مهمانان «ماه عسل» است. بعضي وقت‌ها بيشترين استرس‌مان، به آرامش رساندن مهمانان‌مان است، از اين مي‌ترسيم كه بعضي‌هاي‌شان با ديدن دوربين‌هاي مختلف، عوامل، تصويربرداران و... استرس نگيرند! با تمام اين اوصاف، خروجي اين برنامه يك صداقت، صراحت و صميميت است كه مردم باورش مي‌كنند چون مهمان برنامه از جنس مردم است، اصلا شعار «ماه عسل» همين است، به خاطر همين يك صندلي براي خودِ خودِ مردم تعبيه كرده‌ايم تا همه احساس كنند برنامه براي خودشان است و غريبگي نكنند.





اگر فقط يك نفر ناراضي باشد...


براي اين‌كه جواب تمام كساني‌كه مي‌گويند احسان عليخاني در برنامه‌اش از بالا به همه مهمان‌ها نگاه مي‌كند و با تحقيرشان باعث جالب شدن برنامه‌اش مي‌شود را بدهم، امسال مستندي از اتفاقات پشت‌صحنه بعد از هر برنامه تهيه كرده‌ايم كه شامل عكس‌العمل‌هاي مهمانان بعد از برنامه‌، تماس‌هايي كه با آن‌ها گرفته شده، برخوردي كه بقيه با آن‌ها دارند و... مي‌شود. ابتداي هر برنامه، اين آيتم مستند كه متعلق به برنامه ديروزش است نشان داده مي‌شود. تنها چيزي كه مي‌توانم با قاطعيت درباره پيامدهاي پس از برنامه براي مهمانانم بگويم، اين است كه همه مهمان‌هاي من، محبوب از برنامه خارج مي‌شوند، حتي به قيمتي كه مخاطب از من بدش بيايد، اشكالي هم ندارد. اصلا خيلي از كساني كه سراغ مهمان‌هاي «ماه عسل» مي‌روند و دوست‌شان دارند، به خاطر بغض‌شان نسبت به من است و حب‌شان نسبت به مهمانان من! همين براي من كفايت مي‌كند. اگر دقت كرده باشيد، طراحي صحنه «ماه عسل» مثل امسال، اينگونه است كه من در تراس بالا پلاتو يكم را مي‌گويم و وارد استوديو مي‌شوم و زماني كه روبه‌روي مهمانم مي‌نشينم، ديگر هم‌سطح او شده‌ام تا هر دوي‌مان يكسان شده باشيم و ديگر كسي نسبت به ديگري ارجحيت نداشته باشد چون صاحبان صندلي «ماه عسل»، خود مردم هستند، با تمام سادگي‌هاي‌شان. اگر يك نفر از مهمانان من را بياوريد كه از نحوه اجرا و برنامه من ناراحت يا ناراضي باشد، حاضرم ديگر اين برنامه را اجرا نكنم.


اينگونه مجري شدم


زماني كه به سازمان صدا و سيما آمدم، به هيچ عنوان هدفم اجرا كردن برنامه نبود بلكه كار اصلي‌ام ساخت مستندهاي مختلف بود. براساس يكسري اتفا‌ق‌ها، خيلي ساده يك روز مجري برنامه‌مان نيامده بود و به جاي او، من جلوي دوربين رفتم. مدير گروه‌مان بعد از اجراي من گفت «تو چرا خودت اين كار را انجام نمي‌دهي؟!» چون خودم پشت دوربين را خيلي بيشتر از جلوي دوربين دوست دارم، همين شد كه كم‌كم به سمت اجرا كشيده شدم.


هيچ‌وقت نخواسته‌ام اشك كسي را دربياورم


اتفاق خوبي كه در «ماه عسل» وجود دارد اين است كه تمام بچه‌ها و عوامل «ماه عسل» اين برنامه را دوست دارند؛ از اتاق فكر برنامه گرفته تا تدوينگر و تصويربردار گروه همگي دل‌آشوبه «ماه عسل» را دارند و هميشه دوست داشته‌اند كارشان را به بهترين نحو ممكن انجام دهند.

در واقع اين انگيزه در تك‌تك بچه‌ها وجود دارد، كاري كنند كه مردم برنامه را دوست داشته باشند و ما راوي قصه زندگي مردم باشيم. اصلا به هيچ‌كس ارتباطي ندارد ما در برنامه‌مان احساساتي باشيم يا نه، مثل اين مي‌ماند كه شما به يك فوتباليست بگويي در زمين حق نداري دريبل بزني! طي اين چند سالي كه «ماه عسل» روي آنتن رفته، شايد فقط 2 بار واقعا از ته دل بغض كرده‌ باشم. تمام تلاش من در اين برنامه اين است كه ميانگيني از جامعه و مردم را به تصوير بكشم، با اين شرط كه افراط و تفريطي در آن وجود نداشته باشد. در «ماه عسل» نمي‌تواني احساسـت را كتمان كني يا زير پا بگذاري. تمــام سعي من در «ماه عسل» ايــن است كه آنجايي كه از صحبت مهمانم تعجب مي‌كنم، تعجبم را نشان دهم، حرص مي‌خورم، حرصم را به تصوير بكشم و آنجايي هم كه درگير احساسات مي‌شوم، اين حسم را به‌خوبي نشان دهم، به‌نظرم هيچ اشكالي هم وجود ندارد كه چنين اتفاقي بيفتد، تنها فاكتوري كه در اين ميان اهميت دارد، واقعي بودن اين صحنه‌هاست كه در اين صورت مخاطب شما را مي‌پذيرد ولي اگر بر خلاف اين عمل كنيد، شما را نخواهند پذيرفت. هيچ‌وقت قبل از برنامه‌هايم با اين پيش‌زمينه نيامده‌ام كه بخواهم سناريويي تنظيم كنم كه مردم با آن درگير احساسات شوند يا بخواهم اشك مردم را دربياورم چون به‌شدت معتقدم، مردم ما امروز به شادي و نشاط در زندگي‌شان احتياج دارند، به بغض و گريه هيچ نيازي ندارند اما چه كنيم كه در مملكت ما احساس بيشتر حكمفرماست تا عقل و درايت.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4017
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 15
  • تعداد اعضا : 31
  • آی پی امروز : 134
  • آی پی دیروز : 247
  • بازدید امروز : 283
  • باردید دیروز : 666
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 2,479
  • بازدید ماه : 7,963
  • بازدید سال : 185,928
  • بازدید کلی : 3,392,982
  • کدهای اختصاصی
    Page Ranking Tool
    تبليغات X